ایام عزاداری امام حسینبر اساس متون روایی شیعه و اهل سنت، گریه بر اهلبیت (علیهمالسّلام) به صورت عام و امام حسین (علیهالسّلام) به صورت خاص، اختصاص به زمان خاصی ندارد. اما در میان اهلبیت (علیهمالسّلام)، به جهت اوج مصیبت در حادثه کربلا، تاکید بیشتری بر گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) شده است، به گونهای که حتی قبل از شهادت ایشان نیز وجود مقدس رسول خدا، امیرمؤمنان، حضرت فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی (علیهمالسّلام) برای ایشان گریه کردهاند علاوه بر اینکه در احادیث فراوانی امامان معصوم به گریه کردن و برگزاری مراسم عزاداری برای ایشان، دستور دادهاند. فهرست مندرجات۱.۱ - احمد بن حنبل ۱.۲ - محبالدین طبری ۱.۳ - ملاعلی قاری ۱.۴ - قندوزی حنفی ۱.۵ - سخاوی شافعی ۱.۶ - احمد بن ابیالرجال ۲ - بررسی سند حدیث ۳ - اسامی احمد بن اسرائیل ۳.۱ - ابوالفرج ابنالجوزی ۳.۲ - خطیب بغدادی ۳.۳ - عبد الکریم سمعانی ۴ - وثاقت احمد بن اسرائیل ۴.۱ - حاکم نیشابوری ۴.۲ - ابی جراده ۴.۳ - ذهبی ۴.۴ - ابن حجر عسقلانی ۴.۵ - ابن ابیالدنیا ۴.۶ - ابن اثیر ۴.۷ - ناصرالدین البانی ۵ - نتیجهگیری ۶ - گریه بر اهلبیت در منابع امامیه ۶.۱ - روایت اول ۶.۲ - روایت روم ۷ - عزاداری امام حسین در محرم ۷.۱ - عزادار بودن امام کاظم ۷.۲ - روضهخوانی امام رضا ۸ - نتیجه نهایی ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - گریه بر اهلبیت نزد اهل سنتدر منابع اهل سنت، از جمله در کتاب «فضائل الصحابه»، جناب احمد بن حنبل رئیس مذهب حنبلیها روایت صحیح السندی را از امام حسین (علیهالسّلام) نقل کرده که آن حضرت پاداش یک قطره اشک ریختن در عزای اهلبیت (علیهمالسّلام) را داخل شدن در بهشت میداند. ۱.۱ - احمد بن حنبلاحمد بن حنبل رئیس فرقه حنابله اهل تسنن در کتاب «فضائل الصحابة» به نقل از امام حسین (علیهالسّلام) روایتی با سند صحیح درباره ثواب گریه بر اهل بیت (علیهمالسّلام) نقل میکند که بدین شرح است: متن روایت احمد بن حنبل، با سند صحیح این است: "حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، اَثْوَاهُ اللَّهُ (عزّوجلّ) الْجَنَّةَ؛ احمد بن اسرائیل میگوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی (علیهماالسّلام) همیشه میفرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد". ۱.۲ - محبالدین طبریمحبالدین طبری این روایت را در کتاب ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی آورده است: "عن الربیع بن منذر عن ابیه قال کان حسین بن علی رضی الله عنهما یقول من دمعت عیناه فینا دمعة او قطرت عیناه فینا قطرة آتاه الله (عزّوجلّ) الجنة. اخرجه احمد فی المناقب". ۱.۳ - ملاعلی قاری"اخرج احمد فی المناقبعن الربیع بن منذر عن ابیه قال: کان حسن بن علی یقول: من دمعت عیناه فینا دمعة او قطرت عیناه فینا قطرة آتاه الله (عزّوجلّ) الجنة". ۱.۴ - قندوزی حنفیقندوزی حنفی این روایت را در دو جا از کتابش آورده است: "وعن الحسین بن علی (رضی الله عنهما) قال: من دمعت عیناه فینا دمعة او قطرت عیناه فینا قطرة بواه الله (عزّوجلّ) الجنة. (اخرجه احمد فی المناقب)". ۱.۵ - سخاوی شافعیسخاوی شافعی نیز در کتاب «استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف» این روایت را نقل نموده است: "قال: وعن الحسین بن علی رضی الله عنهما قال: من دمعت عیناه فینا او قطرت عیناه فینا قطرة آتاه الله (عزّوجلّ) الجنة. اخرجه احمد فی «المناقب»؛ حسین بن علی (علیهماالسّلام) فرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد. این روایت را احمد در کتاب مناقب (فضائل الصحابة) خودش آورده است". [۶]
سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف، ج۱، ص۴۳۱-۴۳۲، ح۱۶۰.
۱.۶ - احمد بن ابیالرجالاحمد بن صالح بن ابیالرجال در کتاب مطلع البدور و مجمع البحور، این روایت را نقل کرده است: "و لاحمد فی مناقبه عن الحسین (علیهالسّلام): من دمعت عیناه فینا قطرة آتاه الله تعالی الجنة؛ احمد بن حنبل در کتاب مناقب (فضائل الصحابة) از امام حسین (علیهالسّلام) نقل کرده است که فرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود خداوند او را در بهشت جای خواهد داد". [۷]
ابن ابیالرجال، احمد بن صالح، مطلع البدور و مجمع البحور، جزء ۱، ص۱۵.
جالب اینجاست که نویسنده بعد از نقل این روایت میگوید: "والاحادیث فی (هذا) المعنی کثیرة؛ با این معنا و مضمون، احادیث بسیاری وجود دارد".تا اینجا ثابت شد که پنج تن از علمای اهل سنت این روایت را در کتابهایشان از احمد بن حنبل نقل کردهاند و هیچکدام از آنها اشکال و ایرادی بر متن و یا سند آن وارد نکردهاند. ۲ - بررسی سند حدیثمحقق کتاب (فصائل الصحابه) «جناب وصیالله بن عباس» در پاورقی کتاب راجع به راویان سند روایت مینویسد: "احمد بن اسرائیل شیخ القطیعی لم اجده والباقون ثقات؛ احمد بن اسرائیل استاد قطعی است، من شرحی حالی برایش نیافتم؛ اما بقیه راویان این روایت، مورد وثوق هستند". طبق عبارت محقق کتاب، جز «احمد بن اسرائیل» بقیه راویان سند، مورد وثوق و اطمینان هستند. حال اگر توثیق «احمد بن اسرائیل» نیز ثابت شود، روایت صحیح خواهد بود. بنابراین، لازم است ابتدا پیرامون نام او بحث کنیم سپس به ذکر شرح حال و توثیق او از دیدگاه علمای اهل سنت بپردازیم. ۳ - اسامی احمد بن اسرائیلبا جستجو در عبارتهای علمای اهل سنت میبینیم که از «احمد بن اسرائیل» به نامهای متعددی یاد شده که هریک آنها نسبت وی را به اجدادش ثابت میکند و برگشت همه آنها به همان یک فرد است. ۳.۱ - ابوالفرج ابنالجوزیابن جوزی برای «احمد بن اسرائیل» سه نام ذکر کرده و مینویسد: "ابو بکر احمد بن سلیمان بن الحسن النجار روی عنه ابو حفص بن شاهین وهو احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس روی عنه ابن شاهین ایضا فنسبه الی جد هو احمد بن اسرائیل الذی روی عنه ابو بکر بن مالک القطیعی؛ ابو بکر احمد بن سلیمان بن حسن نجاد، از وی ابو حفص شاهین روایت کرده است. ابو بکر همان احمد بن سلمان بن حسن بن اسرائیل بن یونس است که از وی ابن شاهین نیز روایت نقل کرده است. و او را به جد جدش هم نسبت دادهاند که همان احمد بن اسرائیل است و ابو بکر بن مالک قطیعی از وی روایت نقل کرده است". ۳.۲ - خطیب بغدادیخطیب بغدادی وی را با چهار اسم معرفی کرده است: "ذکر ابی بکر احمد بن سلمان بن الحسن النجاد. قد ذکرنا بعض حدیثه فیما تقدم، وهو اَحْمَد بن یونس القطیعی، الذی روی عنه عمر بن اَحْمَد بن شاهین؛ ذکر و یاد ابو بکر احمد بن سلمان بن حسن نجاد. برخی از روایاتش را ما در گذشته ذکر کردیم و او احمد بن یونس قطیعی است که از وی عمر بن احمد بن شاهین روایت نقل کرده است". پس از عبارت فوق این روایت ذکر میکند که در آن اسم «احمد بن یونس قطیعی آمده است: "اَخْبَرَنَا الْقَاضِی اَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الدَّاوُدِیُّ، اَخْبَرَنَا عُمَرُ بْنُ اَحْمَدَ الْوَاعِظُ، حَدَّثَنَااَحْمَدُ بْنُ یُونُسَ الْقَطِیعِیُّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ شَاذَانَ، حَدَّثَنَا مُعَلَّی، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَکِ، عَنْ یُونُسَ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنِی سَهْلُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ اُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ، قَالَ: کَانَتِ الْفُتْیَا: الْمَاءُ مِنَ الْمَاءِ رُخْصَةً فِی اَوَّلِ الاِسْلامِ، ثُمَّ اُحْکِمَ الاَمْرُ، وَنَهَی عَنْهُ؛ پس از نقل روایت، دوباره «احمد بن سلمان نجاد» را با مشخصات اجدادش معرفی کرده است: هو اَحْمَد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس، فنسبه عمر الی جد جده. و هو اَحْمَد بن اسرائیل، الذی روی عنه ابو بکر بن مالک القطیعی؛ او احمد بن سلمان بن حسن بن اسرائیل بن یونس است. و عمر بن واعظ (در روایت فوق) نسبش به جد جدش میرساند و او همان احمد بن اسرائیل است که ابوبکر بن مالک قطیعی از وی روایت نقل کرده است". بنابراین، معرفی کامل ایشان «اَحْمَد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس» است؛ امابرخی او را به اسم جد دوم «احمد بن اسرائیل» و برخی دیگر به اسم جد سوم «احمد بن یونس» معرفی کردهاند که در نهایت همه مقصودشان همان یک نفر است. احمد بن حنبل در کتاب «فضائل الصحابه» از «احمد بن اسرائیل» روایت دیگری نیز نقل کرده است: "حدثنی احمد بن اسرائیل قثنا محمد بن عثمان قثنا زکریا بن یحیی الکسائی نا یحیی بن سالم نا اشعث بن عم حسن بن صالح و کان یفضل علیه نا مسعر عن عطیة العوفی عن جابر بن عبدالله الانصاری قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم مکتوب علی باب الجنة محمد رسول الله علی اخو رسول الله قبل ان تخلق السماوات بالفی سنة". جالب این است که محقق کتاب، در مورد همه راویان این حدیث نظرش را میگوید اما در باره «احمد بن اسرائیل» هیچگونه اظهار نظری نکرده است. ۳.۳ - عبد الکریم سمعانیسمعانی از علمای نسب شناس اهل سنت «احمد بن اسرائیل» را از علمای فقیه حنابله معرفی کرده و تصریح میکند که وی بر اساس فقه احمد بن حنبل فتوا میداده و شاگرد عبدالله بن احمد بن حنبل و برخی دیگر بوده است: "النجاد: بفتح النون والجیم المشددة وفی اخرها الدال المهملة هذه الحرفة مشهورة و المعروف بها ابو بکر احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس الفقیه الحنبلی المعروف بالنجاد من اهل بغداد کان له فی جامع المنصور یوم الجمعة حلقتان قبل الصلاة وبعدها احداهما للفتوی فی الفقه علی مذهب احمد بن حنبل والاخری لاملاء الحدیث وهو ممن اتسعت روایاته وانتشرت احادیثه سمع الحسن بن مکرم البزاز... و عبدالله بن احمد بن حنبل وقوما یطول ذکرهم وکان ولادته فی سنة ثلاث وخمسین ومئتین ومات فی سنة ثمان واربعین وثلاثمائة". نجاد: با فتح نون و تشدید جیم، و در آخر کلمه نیز دال بدون نقطه است. این شغل مشهور است. ابوبکر «احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس» به این حرفه معروف بود. وی از فقهای حنابله و اهالی بغداد است. او در روز جمعه در مسجد جامع منصور قبل از نماز و بعد از نماز دو حلقه درس داشت. یکی برای فتاوای فقهی بر اساس مذهب احمد بن حنبل و دیگری برای املاء روایت. وی از جمله کسانی است که روایاتش زیاد بود و احادیثش منتشر گردید. وی از حسن بن مکرم بزاز و... و عبدالله بن احمد بن حنبل و گروهی که ذکر نام آنها طولانی خواهد شد، روایت شنیده است. تولد وی در سال ۲۵۳ و سال وفاتش ۳۴۸ بوده است. ۴ - وثاقت احمد بن اسرائیلپس از این که اسم و نسب «احمد بن اسرائیل» را شناختیم توثیقات و مدح او را در کلمات علمای اهل سنت بررسی میکنیم: ۴.۱ - حاکم نیشابوریحاکم نیشابوری، یکی از علمای سرشناس علم رجال و حدیث اهل سنت، در بسیاری از موارد، روایاتی را که «احمد بن اسرائیل» در سند آن قرار دارد، تصحیح کرده و این مطلب نشان میدهد که این راوی از نظر وی مورد اعتبار و موثق است. روایت ذیل یکی از نمونههای روایاتی است که حاکم آن را صحیح دانسته است: "حدثنا احمد بن سلمان بن الحسن النجاد الفقیه املاء ببغداد حدثنا الحسن بن مکرم البزاز حدثنا عثمان بن عمر حدثنا علی بن المبارک عن یحیی بن ابی کثیر عن عکرمة عن بن عباس رضی الله عنهما قال قضی رسول الله صلی الله علیه و سلم فی المکاتب ان یقتل بدیة الحر علی قدر ما ادی منه قال یحیی قال عکرمة عن بن عباس یقام علیه حد المملوک هذاحدیث صحیحعلی شرط البخاری ولم یخرجاه". ۴.۲ - ابی جرادهعمر بن احمد بن ابیجراده یکی از علمای اهل سنت، احمد بن اسرائیل را، فقیه و محدث مورد اعتماد دانسته و مینویسد: "احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس المعروف بالنجاد الفقیه الحنبلی کان فقیها مفتیا و محدثا متقنا واسع الروایة مشهور الدرایة؛ احمد بن سلمان بن حسن بن اسرائیل بن یونس، معروف به نجاد، فقیه مذهب حنبلی، یک فرد فقیه، فتوادهنده، محدث (ناقل روایت)، مورد اعتماد و دارای روایات فراوان و مشهور به درایت و فهم بود". ۴.۳ - ذهبیذهبی یکی دیگر از علمای رجال اهل سنت در باره او گفته است: "وکان احمد بن اسرائیل من اذکیاء العالم لا یسمع شیئاً الا حفظه؛ احمد بن اسرائیل از پرهیزگاران عالم و از نظر حافظه آن قدر قوی بوده که وقتی یک مطلب را یک بار میشنید، حفظ میکرد". وی در کتاب دیگرش او را «امام، حافظ حدیث، شیخ علمای بغداد» معرفی کرده و از خطیب بغدادی نقل کرده که او را صدوق دانسته است: "النجاد الامام الحافظ الفقیه شیخ العلماء ببغداد ابوبکر احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل البغدادی الحنبلی... قال الخطیب کان صدوقا عارفا صنف کتابا کبیرا فی السنن وکان له بجامع المنصور حلقة قبل الجمعة للفتوی وحلقة بعدها للاملاء حدث عنه ابو بکر القطیعی؛ نجاد؛ پیشوا، حافظ (کسی که صدهزار روایت حفظ است)، فقیه و استاد علمای در بغداد، ابو بکر احمد بن سلمان بن حسن بن اسرائیل بغدادی حنبلی... خطیب گفته: وی فرد صدوق و عارف بوده و کتاب بزرگی را در «سنن» تصنیف کرد و در جامع منصور قبل از نماز جمعه نشستی برای فتوا داشته و بعد از نماز نیز درسی برای املای روایت دائر میکرده است و از وی ابوبکر قطیعی روایت نقل کرده است". همچنین در کتاب دیگرش تصریح میکند که احمد بن اسرائیل صدوق است: "احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس ابو بکر النجاد الفقیه الحنبلی المشهور... قلت هو صدوق... ". ۴.۴ - ابن حجر عسقلانیابن حجر عسقلانی نیز بر صدوق بودن ایشان تصریح کرده است: "احمد بن سلیمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس ابوبکر النجاد الفقیه الحنبلی المشهور... وکان راسا فی الفقه راسا فی الروایة.... قلت وهو صدوق". ۴.۵ - ابن ابیالدنیاابن ابیالدنیا در کتاب «الاخوان» ایشان را این گونه معرفی کرده است: "النجاد: الامام المحدث الحافظ الفقیه المتقی، شیخ العراق، ابو بکر احمد بن سلمان بن الحسن البغدادی - الحنبلی النجاد -.... قال الخطیب البغدادی: کان النجادصدوقا عارفا، صنف السنن؛ نجاد: پیشوا، راوی حدیث، حافظ (کسی که صد هزار روایت حفظ داشته باشد)، فقیه، پرهیزگار و شیخ عراق ابوبکر احمد بن سلمان بن حسن بغدادی حنبلی نجاد. خطیب گفته: نجاد فرد راستگو، عارف بود که سنن را تصنیف کرد". ۴.۶ - ابن اثیرابن اثیر در الکامل فی التاریخ گفته است که او یک انسان صالح بوده است: "وفیها قتل احمد بن اسرائیل وکان صالح". ۴.۷ - ناصرالدین البانیالبانی یکی از علمای وهابی سخنش فصل الخطاب برای وهابیت است. از نظر وی نیز احمد بن سلمان نجاد «حافظ و صدوق» است: " (فائدة): النجاد الذی عزا الیه الحدیث مؤلف الکتاب هو احمد بن سلمان بن الحسین ابو بکر الفقیه الحنبلی، یعرف بالنجاد، وهوحافظ صدوق جمع المسند، وصنف فی السنن کتابا کبیرا، روی عنه الدارقطنی وغیره من المتقدمین". ۵ - نتیجهگیریاولا: نقل این روایت از سوی احمد بن حنبل، مُسّلَم است؛ زیرا منابعی که این روایت را نقل کردهاند، همه تصریح نمودهاند که احمد بن حنبل آن را در کتاب «مناقب» خودش آورده است. ثانیا: طبق عبارتهایی که از علمای اهل سنت در شرح حال و ترجمه «احمد بن اسرائیل» نقل شد، به دست میآید که ایشان یک نفر است؛ اما چهار اسم دارد که گاهی به اسم «جد دوم» (احمد بن اسرائیل» و گاهی به اسم «جد سوم» او (احمد بن یونس) و با پسوند «نجاد» مشهور شده است. قرائنی قطعیهای که ثابت میکند «احمد بن اسرائیل» همان «احمد سلمان بن الحسن نجاد» میباشد، به قرار زیر است: • محقق کتاب فضائل الصحابه (وصیالله بن عباس) در پاورقی، احمد بن اسرائیل را استاد قطیعی معرفی کرده است: "احمد بن اسرائیل شیخ القطیعی لم اجده والباقون ثقات". این گفتار ایشان مطابق با سخنان ابوالفرج ابن الجوزی و خطیب بغدادی و برخی دیگر است که از «احمد سلمان بن الحسن نجاد» ترجمه آورده و این شخص را استاد ابوبکر قطیعی معرفی کردهاند. • دانشمندان و علمای فوق تصریح کردهاند که «احمد بن سلمان بن الحسن نجاد» از فقهای پیرو مذهب حنبلی بوده و یک حلقه درسی در جامع منصور برای نقل و املاء روایت داشته در روزهای جمعه داشته است. این گزارش تایید میکند که وی ناقل روایت بوده و یکی از روایاتش همین روایت مورد بحث در باره امام حسین (علیهالسّلام) است. • در فضائل الصحابه یک روایت دیگر نیز از طریق «احمد بن اسرائیل» نقل شده که خطیب بغدادی نیز آن را پس از ذکر شرح حال وی آورده است. و برنامه «جوامع الکلم» که تدوین شده توسط اهل سنت است، «احمد بن اسرائیل» را در این روایت، همان «احمد بن سلمان بن الحسن بن اسرائیل بن یونس» میداند و رتبه او را «صدوق حسن الحدیث» ضبط کرده است. ثالثا: محقق کتاب مدعی شد که من شرح حالی برای ایشان نیافتم. اما با توجه به تحقیقی که انجام شد، «احمد بن اسرائیل» یک فرد شناخته شده میان علمای رجال و حدیثشناس اهل سنت است و بسی توثیق و تعریف دارد. تصحیح روایات وی از سوی حاکم نیشابوری، آمدن الفاظی همانند: «و محدثا متقنا» (در کلام ابن ابی جراده)، «صدوقا عارفا» در کلام خطیب بغدادی، «الامام الحافظ الفقیه شیخ العلماء» در کلام ذهبی، «صدوق» در کلام ذهبی و ابن حجر عسقلانی، «الامام المحدث الحافظ الفقیه المتقی» در سخنان ابن ابیالدنیا، «وکان صالح» در کلام ابن اثیر، «حافظ صدوق» در سخنان ناصرالدین البانی وهابی بهترین دلیل بر توثیق این راوی است که متاسفانه محقق این کتاب (وصیالله بن عباس) از آوردن آن چشمپوشی کرده است. بنابراین روایت فوق از نظر سندی کاملا صحیح میباشد و هیچ خدشهای بر آن وارد نیست. ۶ - گریه بر اهلبیت در منابع امامیهدر منابع روایی شیعی روایات متعددی مبنی بر گریه و عزاداری برای سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) وارد شده است که برخی از آنان به گریه در روز عاشورا تاکید دارد و بعضی دیگر مطلق بیان شده؛ بدون آنکه انحصار به زمان و مکان خاصی داشته باشد. ۶.۱ - روایت اولامام سجاد (علیهالسّلام) در روایتی با سند صحیح چنین میفرمایند: "حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ، عَنْ اَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَیْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ یَقُولُ: اَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ بَوَّاَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِهَا فِی الْجَنَّةِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا اَحْقَاباً، وَ اَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ فِیمَا مَسَّنَا مِنَ الْاَذَی مِنْ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّاَهُ اللَّهُ فِی الْجَنَّةِ مُبَوَّاَ صِدْقٍ، وَ اَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَسَّهُ اَذًی فِینَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ مِنْ مَضَاضَةِ مَا اُوذِیَ فِینَا صَرَفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِهِ الْاَذَی وَ آمَنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ سَخَطِهِ وَ النَّارِ". "امام باقر (علیهالسّلام) فرمود، حضرت امام سجاد (علیهالسّلام) همیشه میفرمودند: هر مؤمنی که بخاطر شهادت امام حسین (علیهالسّلام) چشمانش اشکآلود شود، تا اینکه اشکش بر گونه اش جاری شود، خدای تعالی در بهشت جایگاهی عنایت میکند که مدتهای طولانی در آن ساکن خواهد بود. و هر مؤمنی که بخاطر اذیتهایی که از جانب دشمنان ما به ما رسیده، از چشمانش بر گونههایش اشکی جاری گردد، خداوند جایگاه مناسب و نیکو به او عنایت میکند و هر مومنی که در راه ما (اهل بیت) آزاری ببیند و چشمانش اشکآلود شود و اشکهایش بر گونههایش جاری شود، خداوند اذیت را از او برطرف میکند و در قیامت او را از عذاب آتش در امان میدارد". ۶.۲ - روایت رومدر حدیثی معتبر در منابع امامیه، حضرت علی بن موسیالرضا (علیهالسلام)، قرار گرفتن در کنار اهل بیت (علیهمالسّلام) را در بهشت به عنوان پاداش گریه در مصیبتهای ایشان، برشمردهاند: "حدثنا محمد بن ابراهیم بن اسحاق (رحمه الله)، قال: اخبرنا احمد بن محمد الهمدانی، عن علی بن الحسن بن علی بن فضال، عن ابیه، قال: قال الرضا (علیهالسّلام): من تذکر مصابنا وبکی لما ارتکب منا کان معنا فی درجتنا یوم القیامة، ومن ذکر بمصابنا فبکی وابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، ومن جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب". "حضرت رضا فرمود هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید بدان چه با ما کردند روز قیامت با ما در درجه ما است و هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید و بگریاند دیدهاش گریان نشود روزی که همه دیدهها گریانست و هر که بنشیند در مجلسی که امر ما در آن زنده میشود دلش نمیرد روزی که دلها بمیرد". همان طور که ملاحظه شد، در روایات فوق به ثواب گریه برای اهل بیت (علیهمالسّلام) پرداخته و این گریه را منحصر به زمان خاصی، ندانسته و به طور مطلق بر آن تاکید نمودند. ۷ - عزاداری امام حسین در محرمدر روایات فوق، تاکید فراوانی بر گریه در مصیبت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) شده بود و آن را موجب بخشش گناهان شمرده بودند. از طرفی بر اساس گزارش برخی روایات، اهل بیت (علیهمالسّلام) از ابتدای محرم اهتمام ویژهای به ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) داشتند؛ گاه این حالت در چهره آنان کاملا هویدا بود و حالت حزن به خود میگرفتند و گاه به روضهخوانی برای آن امام عزیز میپداختند. در این مجال به ذکر هر دو مورد به صورت مختصر خواهیم پرداخت. ۷.۱ - عزادار بودن امام کاظمتعبیری که در باره حزن واندوه حضرت امام کاظم (علیهالسّلام) در روایات بیان شده، بسیار قابل توجه است و الگویی عملی حاکی از سنت اهل بیت (علیهمالسّلام) در این زمینه میباشد. در کتاب گرانسنگ امالی شیخ صدوق در روایتی معتبر به نقل از حضرت رضا (علیهالسّلام) آمده است: "حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ اِبْرَاهِیمَ بْنِ اَبِی مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع... کَانَ اَبِی ع اِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا یُرَی ضَاحِکاً وَ کَانَتِ الْکِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّی یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ اَیَّامٍ فَاِذَا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع". "امام رضا (علیهالسّلام) فرمودند: ... زمانی که روز اول محرم فرا میرسید، پدرم خندان دیده نمیشد و تا روز دهم محرم،اندوه بر او غالب بود، روز دهم روز مصیبت و حزن و گریهاش بود و میفرمود در این روز حسین کشته شد". روایت فوق حاکی از سیره حضرت امام موسی کاظم (علیهالسّلام) بود که از ابتدای محرم در عزای سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) غم واندوه بر ایشان غالب میشد و در روز عاشورا به اوج خود میرسید. ۷.۲ - روضهخوانی امام رضاسیره اهل بیت (علیهمالسّلام) به موردی که در بالا گذشت، خلاصه نمیشود بلکه از بعضی امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) روایت شده که در روز اول محرم روضهخوانی نمودهاند که در ادامه به ذکر آن میپردازیم: در روایت معتبری نقل شده است که ریان بن شبیب روز اول محرم بر امام رضا (علیهالسّلام) وارد شد و پس بیان برخی از معارف دینی توسط امام هشتم (علیهالسلام)، آن حضرت برای ریان بن شبیت روضه و مقتل امام حسین (علیهالسّلام) را خواندند؛ شیخ صدوق (رحمةاللهعلیه) در کتاب گرانسنگ الامالی به نقل این روایت میپردازد: "حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا ع فِی اَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ... قَالَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ اَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ فِیمَا مَضَی یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْاُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا صلَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ اَبَداً یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ ع فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْاَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْاَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ اِلَی الْاَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ اَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ اِلَی اَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ فَیَکُونُونَ مِنْ اَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی اَبِی عَنْ اَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع اَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ جَدِّی صمَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً اَحْمَرَ... ". ریان بن شبیب میگوید: در روز اول محرم خدمت امام رضا (علیهالسّلام) رسیدم، آن حضرت فرمود: ای پسر شبیب! همانا محرم ماهی است که مردم زمان جاهلیت در این ماه ظلم و کشتن افراد را به خاطر حفظ حرمت این ماه، حرام میدانستند؛ اما این امت ( امت اسلام) حرمت این ماه و حرمت پیامبرش را نشناختند و در این ماه ذریه ایشان را کشتند و زنانش را اسیر و اموالش را غارت کردند؛ پس خداوند آنها را هرگز نیامرزد. ای فرزند شبیب اگر خواستی بر کسی گریه کنی، بر حسین بن علی (علیهالسّلام) گریه کن که او را مانند گوسفند سر بریدند، و هیجده نفر از خاندان او را که مانند آنها در زمین نبودند با وی کشته شدند، آسمان و زمین برای کشته شدن او گریه کردند. چهار هزار فرشته برای یاری کردن او فرود آمدند و او را کشته یافتند، و آنها محزون و غبارآلود در کنار قبر او میباشند تا وقتی که قائم (علیهالسّلام) قیام کند، در هنگام ظهور قائم، آن فرشتگان وی را یاری میکنند و شعار آنان «یا لثارات الحسین» (علیهالسّلام) میباشد. ای پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدش برایم نقل کرد، چون جدم حسین (علیهالسّلام) کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید... ". در روایت فوق ملاحظه شد که امام رضا (علیهالسّلام) اهتمام ویژهای به گریه و عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) داشتند، تا جایی که شخصا برای ریان بن شبیب به بیان مقتل پرداختند. ۸ - نتیجه نهاییاز آنچه گذشت روشن شد که اولا گریه و عزاداری برای اهل بیت (علیهمالسّلام) اختصاص به زمان خاصی ندارد و دلیلی ندارد که برای آن بزرگواران تنها در روز شهادتشان عزاداری شود بلکه در تمامی ایام سفارش به گریه و عزاداری برای معصومان مخصوصا امام حسین (علیهمالسّلام) شده است. از طرفی سیره حضرت امام کاظم و امام رضا (علیهماالسّلام) عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) از روز اول محرم بوده است. و از آنجایی که عمل امام (علیهالسّلام) برای شیعه حجت میباشد، شیعیان از ابتدای محرم، اقدام به برگزاری مجالس عزاداری و روضه خوانی برای امام حسین (علیهالسّلام) میکنند. ۹ - پانویس۱۰ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله "چرا عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) و یاران با وفایشان از اول محرم آغاز میشود با این که ایشان در دهم محرم به شهادت رسیدند؟ " ردههای این صفحه : روایات عزاداری | عزاداری برای امام حسین | عزاداری دهه محرم | فضائل امام حسین | مباحث کلامی | مقالات مؤسسه ولیعصر
|